◄ΣΞΣ♥мλη☻,Кн☺Ð₪Σ♥ΣΞΣ►
ای کاش تنها غمم ،شکستن نوک مدادم بود.
28 آذر 1391برچسب:, :: 5:56 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
![]() 1- منتظر وضعیت مناسب باشید. تماس چشمی، وضعیت دستها و نحوهی قرار گرفتن سرها نسبت به هم را بسنجید و موقعیت مناسب را به دست آورید. 2- زودتر کار را تمام کنید. منتظر ماندن فقط لحظات را سردتر و بیلطافتتر خواهد کرد. 3- تماس چشمی را در هنگام نزدیک شدن حفظ کنید. سعی کنید تا لحظهی تماس لبها چشمانتان را نبندید. 4- کمی سرتان را به یک سو بچرخانید تا هنگام نزدیک شدن و بوسیدن بینیهایتان به هم نخورد و باعث خراب شدن ملاقاتتان نشود. 5- لبهایتان را با ملایمت روی لبهای معشوقتان فشار دهید. فعلا سعی نکنید دم را بمکید. 6- خودتان را رها کنید. به چشمهای معشوقتان نگاه کنید. اگر دیدید او به شما نگاه نمیکند بهتر است ادامه ندهید. 7- پس از بوسهی اول ، معشوقتان را دوباره ببوسید. برای بوسههای بعدی آزادی عمل و راحتی و بیشتری دارید در نتیجه لذت بیشتری هم خواهید برد. 8- با بوسههایتان بدن معشوقتان را کاوش کنید. به نرمی و با لطافت گردن، گوشها و مژگان او را ببوسید. حالا دیگر باید حال بهتری داشته باشید از این به بعد دیگر خودتان میدانید چگونه ببوسید و کجاها را مورد نوازش و بوسه قرار دهید. بوسیدن بشکل پروانه در روبروی همدیگر قرار گیرید به فاصله کمتر از یک نفس و سپس بازکنید و ببندید پلکهایتان را در مقابل نفر مقابل.اگر شما اینکار را صحیح انجام دهیداحساس بال زدن دونفره شما یکی خواهد شد در قلبهایتان. بوسه ازگونه یک بوس دوستانه به معنای من واقعا شمارا دوست دارم.اولین بوسیدنی که معمولا در قرارهااتفاق می افتد این روشمیباشد.دستهایتان را روی شانه طرف مقابل قراردهید سپس بطور آقاوار لبهایتان را بهگونه طرف مقابل تماس دهید واهسته بگذرانید. بوسه از لاله گوش نرمه گوش رابچشید و مک بزنید .از مک زدن با صدای بلند خودداری شودچون گوشها حساس به صدای بلند هستند. بوسه اسکیمویی در این حالت صورت دونفر بایستی به اندازه کمتر از یک نفس به هم نزدیک شده سپس بینی های خودرا به یکدیگر بمالید. بوسه از چشمان سر طرف مقابل را با دو دستان حود بگیرید و به آرامی سر یار خود را به طرفی که می خواهید ببوسید حرکت دهیدسپس بطور آهسته بوسه خود را بطرف چشمان طرف مقابل خود سوق دهیدویک بوسه محبت آمیز از قسمت بالای چشمان بسته شده بکنید. بوسه از پلک هنگامی که شریک شما در حال استراحت با چشمان بسته می باشد خیلی خیلی محترمانه بوسه ای از فسمت فوقانی پلکها بکنید.(یه بوسه خیلی خودمانی) بوسه از انگشتان هنگام خواب انگشتان طرف مقابلتان را مک بزنید.این عمل می تواند خیلی فریبا و لذت بخش باشد. بوسه از پا یک رفتار شهوانی و خیالی. این عمل ممکن غلغلک دهنده باشد اما ارام باشید و از این حرکت لذت ببرید. بوسه از پیشانی این بوس به بوس مادرانه یا دوستانه معروف است .بوسه از پیشانی به هر کسی می تواند آرامش ببخشد. برای اینکار لبان خود را به آرامی باپیشانی طرف مقابل تماس داده و بگذارنید. بوسه منجمد یک بوسه شوخی آمیز. برای اینکار یک تکه یخ کوچک را دهان خود بگذاریدسپس دهان خود را باز کنید و یک بوسه از طرف مقابل خود بفرمایین(البته با زبان خود تکه یخ را تکان دهید) این بوسه شهوانی فرانسوی می باشد. بوسه فرانسوی در این نوع از بوسه زبانها با یکدیگردرگیر می گردد بوسه میوه ای در این حالت شما باید یک تکه میوه را بین دو لب خود قراردهید(میوه های آبدار مثل انگور- توت فرنگی - تکه کوچکی از آناناس یا انبه ایده ال هستند)همدستان را ببوسیددر این حین گاز کوچکی از میوه بزنیداینکار را ادامه دهید تا میوه نیمه شود در این حال اجازه دهید آب میوه بر روی دهانتان جاری شود. بوسه از دستان دست همسرتان را به آرامی تا پیش لبهایتان بالا بیاوریدسپس به اهستگی لب خودرا بر پشت دست همسرتان لمس دهید(منظور اینه که ماچ کنِید).البته حالت قدیمی این نوع بوسه به حالت تعظیم وار بود که نمایش دهنده تسلیم مرد در برابر زن بود. یه بوسه با مزه لب خود را با یک توار چسب ببندیدوسپس توجه شریک خود را جلب کنیدوقتی همسرتان به شما نزدیک شدسروصدا اپجاد کنید بطوری که مثلا در حال گفتن چیری هستیدو طوری وانمود کنید که نمی توانید نوار جسب را باز کنیدوقتی که یار شما نوار چسب را از لب شما باز می کند تا بفهمد که شما چه می گوییدبه او بگوییداین لبها فقط برای یک چیر خوب است و سپس یک بوسه اتشی مزاج از او بگیرید. بوسه از نوع گرم و سرد ربان شریک خود را بلیسید تا گرم گرم شود . سپس بلافاصله وزش بادی بر روی آن با دهان خود ایجاد نماییداین کار باعث ایجاد سر و صدای شهوانی از طرف مقابل خواهد شد. بوسه زیر دارواش(نوعی گیاه ) خاطر خواه خود را با یک بوسه آقا منشانه زیر گیاه دارواش غافلگیر نمایید. این حالت همچنین برای افراد خجالتی عالیه تا از شریک خود یه بوسه توپ بگیرند. بوسه بصورت به حروف نوشتن برای یار خود یک بوسه در نامه های مخصوص این کار بفرسـتیدو به جای هر بوسه یک حرف x در یک ردیف بنویسید مثل این xxxxxxx بوسه زبانی اندکی قبل از بوسیدن زبان خود را برروی لبهای عاشق خود حرکت دهید و لب بالا یا پایین هم فرقی نمی کند و این بستگی به موقعیت لبهای شما دارد.( آخر خوشگذرانی ) بوسه و نوازش کردن گردن در این حالت شما بایستی از بالای گردن به سمت پایین شروع به خوردن نمایید(حالت خوردن )در آخر کار هم یه بوسه جانانه از لبان طرف مقابل بفرمایین. 28 آذر 1391برچسب:, :: 5:56 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود
عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید.
از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن،
جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد.
خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!
وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
…
…
…
…
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!
28 آذر 1391برچسب:, :: 5:56 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
سال 1230 : مرد : دختره خير نديده من تا نكشمت راحت نميشم.... !!! زن : آقا حالا يه غلطي كرد شما ببخشيد !!! نا محرم كه خونمون نبود .. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...!!! مرد: بلند خنديده ؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. !!! نخير نمي شه بايد بکشمش... !!! -- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه...
سال 1280 : مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني ؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني !!! تو غلط می کنی !!! تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟ زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها ! ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده... مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدون درد مي کشمت... !!! -- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه ...
سال 1330 : مرد: چي؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بکني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کنم... زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ... مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکشم ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بیگيرم . يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کني... -- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه ...
سال1380 : مرد: کجا ؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مثه جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم... زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا). مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره... !!! (لطفا بد برداشت نکنید !!! )
سال 1390 : زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه... -- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه 28 آذر 1391برچسب:, :: 5:56 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: - اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی. مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بود . به راهش ادامه داد. به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت: - ایست مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد. بازم نجات پیدا کرد .مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد م فرشته نگهبان ت هستم. مرد فکری کرد و گفت: 28 آذر 1391برچسب:, :: 5:56 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
چرا دختران زودترازپسران به حدتکلیف می رسند؟
۱-توانی بیشتر
2-نزدک بودن بخدا
۳-استراحت درمنزل
۴-ارامش بیشتر امروز تو خيابون دست يه نفر يه قناري ديدم 27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ... بعد از مدت ها دیدمش! تو دست در دست دیگری …. من در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو …. مدام بر او تکرار می کنم که : نترس تنهای من … آن دستها به هیچ کس وفا ندارند….
حالـــــــا حرفـــــــهایمان بمـــــــاند برای بعد دلخوری هـــــــامـــــــان دلـــــــتنگی هـــــــامـــــــان و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد کــــــه با مـن نمی گذشت . . . ؟
من به قلبم افتخار می کنم با آن بازی شد ، زخمی شد ، به آن خیانت شد ، سوخت و شکست اما به طریقی هنوز کار می کند . . . زیاد فرقی نکرده … خودِخودشه فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه ” من ” نیستم . . . گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها حسرت ها را می شمارم و باختن ها وصدای شکستن را ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم وکدام خواهش را نشنیدم وبه کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگــــــــــــــــم 27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
وقتے مَن آن "مشترکِ موردِ " نظر نيـستَم چه فَرقـے دارد در دَسترس باشَم يا نَباشـم. ![]() کاشکي گاهي وقتا خدا از پشت اون ابر ها ميومد بيرون و گوشم رو محکم مي گرفت و داد مي زد که آهـــــــــــــــــاي بچه جون!!! بگير بشين سر جات اينقده غر نزن... همينه که هست! بعد يک چشمک مي زد و آروم توي گوشم مي گفت همه چي درست ميشه... ! ![]() ![]() عاشق جمله هایی ام که وقتی میخونی یه نفس عمیق پشتش میکشی و تو یه ثانیه یه دنیا خاطره میاد جلو چشمت !!
27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
تا آخر عمرتون هم اگه تنها موندی مهم نیست. فقط نذارید به جایی برسید که تو آغوش کَسی بخوابی که یادش پیش یکی دیگس.·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ ![]() 27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
بر آنچه آنچه آنچه حسرت نخور زندگی اگر زیبا بود با گریه شروع نمیشد!! از " نبودنــــــــــــــــــــ ت " دلگیر نیستم
تـــــمآمـِ تــــرسِ من از روزی ســــت کـــــه بیآیی... بخـــوآهی... امــــــآ من نـــــبآشمـ...
![]() عضیــا رو بــایــد یهــو از زنــدگیــت حــذف کنــی مثــل کنــدن چســب زخــــم ( ̲̅:̲̅:̲̅:̲̅[̲̅ ̲̅]̲̅:̲̅:̲̅:̲̅) از روی پــوســت کــه یهــو میکنیــش ... و ... خــلاص . . ![]() یادمان باشد : وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم ! در برابرش مسئولیم ...
در برابر اشکهایش ؛
شکستن غرورش ،
لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش ....
واگر یادمان برود !
در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،
واین بار ما خود فراموش خواهیم شد ... !!! بـرای ِ فرامـوش کردنـَـت ، هـر شـَب آرزوی ِ آلــزایمـر مـی کنـَم . خــوش بـه حــال ِ تــو ،کــه وقتــی "او " آمـــد ؛ بـدون ِ هیــچ دردِســَری ،فرامــوشـــَم کــَردی ...
دقیــــقاً زمانــــی کــــه داریــــ تـــوی بیخیالیـــــ همـــه چیـــزو فراموشــــ میکنـــی !یهــــو یـــــه آهنــــگی ؛یهــو نوشـــــتهای ؛یهـــــ اسمیـــــ ؛یا حتــــی یـــه حرفیـــــ ،... هـــــمه خاطــــراتو میـــــاره جلـــو چشـــمت ...آی داغـــــون می شــ دوستـــ داشتَنـــ یَعنیـــ دَهـ تـا بهتَـر اَز اونـــ بیـاد سُراغِتـــ اَمّـا تَهـِ دلتـــ بگیـــ اونـــ اونـــ اونــ ღღ
حــال و روز کــــسی را که دیگر هـیــــچ دلــــــش را نمی لرزاند...! ![]() 27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
هــر آدمـی کــه مـــیـرود ، هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان..! 27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
مَـ ن فرزندے به دُنیــا نخواهَــ م آورد
بگــذار منقــرض شـود نسل ِ غمگین ِ چشمانمان نسل ِ دل بستن هاے ِ یواشکـے نسل ِ خیس ِ گونه هاےــمـآن بگذار منقرض شــود ایــ ن دردهاے سـر به فلـک کشیـده مان و ایــ ن دلــ هاے شکسته مان ! ![]() هم عاشقتم... هم ازت متنفرم.. میانگین که بگیری مبینی که دیگر برام مهم نیستی...! نامت را خاطراتت را بوسه هایت را ولمس حس بودنت را همه و همه را به دست سرد باد سپردم یادم تو را فراموش
![]() رفتنت... نبودنت... نامردیت
![]() میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟
27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
نــه تنهـــا ترکتــــ می کنندـ ... حتـی وقتـــ رفـتن بــا تمامــ پـــررویی دستــور همــ میدهندـ : میدونــــے چـــے بیشتَر اَز هَمـہ آدَمــو داغونـ میکنــہ ؟
اینکـہ هَر کارے دَر تَوانِتــ هستــ بَراشـ اَنجام بــِد ے بَعـــد بَرگَردهــ بگـہ :مَگــہ مَنـ اَزتــ خواستَمــ ؟؟؟؟ 27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
سلام دوستای عزیزم خوش اومدین ✿◕ ‿ ◕✿(✿◡‿◡)نظر یادتون نره✿◕ ‿ ◕✿(✿◡‿◡)
رفتَــــنِ کســـــی کهِـــــ لایــــق نیـــس نِعــــمت اســت نَهــــ ؛ فاجـــــــــــــــــــــــــــــــعه! ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙
هـــرگـــز به گذشته برنگـــرد
27 آذر 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
آنکه دستش را محکم گرفته ای دیروز عاشق من بود دستانت را خسته نکن محکم یا آرام... فردا توهم تنهایی! ديگََـــَر هـَــواى بــرگـردانت را نــَـدارم هـَــرجـا كِـﮧ دلت مےخـــواهــد بُـــرو فـقــط آرزو مـيكــُنــم وَقـتــے دُوبــاره هـَواى ِ مـن بــه ســـَرت زد آنقــَدر آسمـانـﮧ دلت بگــيرد كــِﮧ... بــا هـِـزار شب گــِـريـﮧ آرام نگـــيرى وَ اَمـا مــَن بــَركــِﮧ نـمے گــَردم هـيـچ عَطـــر ِ تـنـَــــم را هــَـم از کـوچــﮧ هـای پُشــتِ سَرم جمـــع می کنــَم کـﮧ نـَـتـوآنــے لـَــم بدهـــے روی مبــــل های "راحتــــے" بـا פֿـــاطــــِـــره هایـم قــَـدم بـــزنـے... ![]() گاهی نگاه به شانه هایم میکنم و میگویم چه تحملی دارند چگونه این همه حسرت را با خود حمل میکنند... حسرت نداشتنت...نبودنت...ندیدنت...خیلی سنگین است...
![]() خــدایـا ازشـ گــذشتــم و رفتــم فقط ازت میخوام یـه روزی تــو بغلــ یـه غـریبــه مستـــ مستـــ بــدجــوری یادهـ من بنـدازیشـــ خـدا بدجـوریـــا... کسی چــه میــداند
فقط کسی معنی دلتنگی را درک میکند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس به کسی وابسته نشو که سرانجام ان وابستگی دلتنگیست 27 آذر 1391برچسب:, :: 1:46 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
دلداری ترکه به دوست دخترش : مهم نیست که قشنگ نیستی ! قشنگ اینه که مهم نیستی دلم دارد اینجــاکپک میـــزنــد برای کمی عشق لک میزند جدار دلم انقدر نازک است که با یک تلنگر ترک میزند چنان گوشه گیرم که دربین جمع دلم گوشه ای غمبرک میزند چه کردید بااین دل ساکتم که پیوسته داد کمک میزند دلم رافغان ازغم خویش نیست فغان را غمی مشترک میزند غمی مشترک، مرگ انسانیت که این گونه سربرفلک میزند به هرکس که دل میسپارم دریغ به جای صداقت کلک میزند زبانش زند زخمها بر دلم نگاهش به زخمم نمک میزند بهاری نمی اید این باغ را و این حرف راقاصدک میزند ........سعید پورطهماسبی 27 آذر 1391برچسب:, :: 1:46 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
شاعر ازکوچه مهتاب گذشت
ولی شعری نسرود نکه معشوقه نداشت نه که سرگشته نبود سالها بود دگر کوچه کوچه مهتاب خیابان شده بود گاهی درست در لحظه پرواز احساس می کنيم که پرهای زمزمه بسته شده اند
گاهی انديشه پرواز رويايی دور در خواب شيرين کودکی است گاهی فقط بايد بيدار شد و نشست و بالها را به همت ، که نه به زمزمه گشود و دل را از حسرت پرواز درآورد خدايا پروازمان را سبک و به سوی خودت قرار بده
27 آذر 1391برچسب:, :: 1:46 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
از برق نگاهت از حسرت دل ، از دوريت همه اينها ممکن است و همه اين در يک لحظه اتفاق افتاد، تو بودی و ما بوديم ، نه ما نبوديم تو بودی ، نه ما در تو بوديم ، نه جاری تو در روان ما بود، زمان را به لبخندی نگاه داشتی و به اشاره ای هفت روز جلو بردی ، با اينهمه دلبری باز هم صدا می زنی : " بشتابيد ، بشتابيد برای رستگاری " از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه میخواهم برحسرت دل دگرنیفزایم آسایش بی کرانه میخواهم
به چشمی که خیره شد شاید بییاید نهانگاه امید و ارزو را دریغا آن دو چشم اتش افروز به دامان گناه افکند اورا 27 آذر 1391برچسب:, :: 1:46 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
شبهای بلند بی عبادت چه کنم طبعم به گناه کرده عادت چه کنم گویند کریمی است که گناه می بخشد گیریم که ببخشد زه خجالت چه کنم
یک لحظه بایست وجمله ای بگو: تکلیف دلی که عاشق کردی چیست؟ گاهي وقتا درد رو بايد نوشت.وقتي مي خواي بنويسيش هيج جمله و کلمه اي نيست.
اون وقته که دردت,تو يه جمله کوتاه خلاصه مي شه,بعد خندت مي گيره,
چه درد کوتاهي.به نظرت حقيرو کوچيک مياد که مي شه
تحملش کرد.يه جمله ناچيز"چقدر تنهام
27 آذر 1391برچسب:, :: 1:46 بعد از ظهر :: نويسنده : arash
.........اموخته ام که باخت در یک نبرد کوچک را به قصد برد در بک .جنگ بزرگ بپزیرم 27 آذر 1391برچسب:, :: 5:58 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
27 آذر 1391برچسب:, :: 5:58 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
|
درباره وبلاگ ![]() سلام دوستان عزیز به وبلاگ ماخوش اومدین.مرسی از بازدیدتون.امیدواریم بتونیم مطالبی رو در وبلاگمون قرار بدیم که مورد پسند شما دوستان گل باشه.چندتا خواهش داریم یکی اینکه تو نظر سنجی شرکت کنید .دومی اینکه حتما برامون نظر بزارید.سومی حتما ولطفا عضو هم بشید.مرسی از شما بازیدید کننده ی گرامی.برای اطلاعات بیشتر میتونید به پروفایل مراجعه کنید.هر گونه سوالی هم داشتید میتونید به ادرس ایمیل هر دوتامون بفرستید.مرسی موضوعات آخرین مطالب پيوندها
|
|||||||
![]() |